عشق

خودسازی

ای انسان ای اسیر دام خاک
 ای گسسته جان خود را از جان پاک آن چه فرسیاد تو را دلبستگیست
حاصل دلیستگی ها خستگیست
از خدا ماندی به خود پرداختی
اهرمن را دیدی و نشناختی
اهرمن در جان نا آرام تست
طعمه های دلربا خود دام تست
 این زر و این سیمها اهریمنست
 ظاهرش لذت به باطن شیونست
در ضلالتگاه دنیا گم شدی
بی خدا ماندی و نامردم شدی
عمر رفت و موسم پیری رسید
فصل دلتنگ زمین گیری رسید
 کوله بار معصیت بر دوش
 سوی دنیا عقل و هوش تست
منزل بسیار پیش راه ماست
غافل از آن جا نا آگاه ماست
ای مسافر توشه ات در راه چیست
راه بسیارست و انبانت تهیست
رهروا در راه جای خواب نیست
مرغ طوفان را مکان مرداب نیست
رود شو مرداب بودن مردنست
زندگی در جنب و جوش رفتنست
گر به دریا می روی با موج باش
ور به بالا می پری در اوج باش
بال پروازت ز غفلت ها شکست
بال پروازی نمی آری به دست
مرغک بی پر مشو شهباز شو
تا خدا آناده ی پرواز شو
از ملایک پای را برتر گذار
تا برندت در حریم کوی یار
 گر به پرواز ایی ای شهباز حق
راه یابی در حریم راز حق
می رسی آن جا که جز الله نیست
مردد جانان را در انجا راه نیست
 آن زمان بینی که عرشت بسترست
 پایگاهت ز آسمان برترست
آن زمان با عرشیانت همسریست
رتبه ی تو رتبه ی پیغمبریست
بر سریر عرش عزت جای تست
هر ستاره ریگ زیر پای تست
ماه و خورشیدت دو گوی کوچکند
اهل دنیا در نگاهت کودکند
می رسد بر گوش تو آواز ها
بشوی با گوش جانت رازها
 دیده ی معنا نگر پیدا کنی
پشت بر دنیا و ما فیها کنی
ابلهان رابنگری دینار جوی
از خدا واماندگان دینار گوی
گر که خواهی راز دان حق شوی
باید از شیطان به حق ملحق شوی
عقل و چشم و گوش سرمد بایدت
رهنماییچون محمد بایدت
 بی دلیل ره به گمراهی رسی
این حقیقت نیست پنهان از کسی
با دلیل راه خود دشمن شدی
رهنما را دیدی و رهزن شدی
بر لب دریا نشستی تشنه کام
وز می عرفان نخوردی یک دو جام
بهر خود گوساله از زر ساختی
روی موسی دیدی و نشناختی
خویش را مرد خدا پنداشتی
لیک بتها در گریبان داشتی




نظرات:

x:
«» می‌گوید:
«هر وقت تنها شدي ستاره هارو بشمار.اگه كم اومد قطره هاي بارونو بشمار .اگه بند اومد رو رفاقت من حساب كن نه كم مياد نه .بند مياد...! »




گزارش تخلف
بعدی